چکیده:
مدیریت راهبردی به مدیران توصیه میکند از اهداف سازمانها باید همانگونه استفاده شود که ناوبرها از ستاره قطبی استفاده میکنند؛ زیرا اعتقاد بر این است راهبردها بر اساس چشمانداز و اهداف به مثابه ستاره قطبی عمل میکنند. مدیران، این اهداف را مانند ستاره شمال روی قطبنمایشان تنظیم میکنند و بعد با راهبردهای آیندهنگر هر موقع که به دلیل تحولات سریع و پیچیده محیطی راه را گم کردند، از آن به عنوان وسیلهای برای راهیابی راهبردی استفاده میکنند. بنابراین در پرتو وجود راهبردهای مبتنی بر اهداف و چشمانداز است که مشخص میشود یک سازمان به کجا و چگونه باید برسد و در این مسیر منابع و امکانات خود را به صورت بهینه و در جهت دستیابی به اهداف به کار گیرد و با کمترین امکانات بیشترین نتیجه را به دست آورد.